شهید اسمــاعیل بـابـاگلــی کله بستی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید اسمــاعیل بـابـاگلــی کله بستی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید اسمــاعیل بـابـاگلــی کله بستی

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام اسماعیل باباگلی کله بستی از شهدای دانش آموز شهرستان بابلسر می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : غلام حسن
تاریخ تولد : 1348/06/20
تاریخ شهادت : 1365/11/03
محل تولد : بابلسر
گلزار شهدای کله بست بابلسر
نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره
محل شهادت : شلمچه
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

زندگینامه شهید اسماعیل باباگلی

يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۲۸ ب.ظ
بسیجی شهید اسماعیل باباگلی در سال 1348 در روستای کله بست از توابع بابلسر
در یک خانواده مستضعف و کشاورز اما معتقد به اسالم، پا به عرصه وجود گذاشت. شهید
بزرگوار تا قبل از سن 7 سالگی قرآن را نزد پدر و پدربزرگش فرا گرفت و بعد از آن،
تحصیالت خود را تا دوم راهنمایی تکمیل کرد.
 وی انسانی باتقوا و مؤمن بود و از همان اوان کودکی به مسائل مذهبی و دینی عالقمند
شد. زمانی که مشغول به تحصیل در دوره ی سوم راهنمایی بود به جبهه رفت و در
عملیات والفجر 8 شرکت کرد و از ناحیه بازوی چپ، مجروح شد.
 بعد از مدتی که در بیمارستان بستری بود، با کاروان 7 راهیان کربال، عازم جبهه
گردید. در نجوای عاشقانه اش با خدای خود می گفت: خدایا هنوز لیاقت پیدا نکردم که
مرا به سوی خود نخوانده ای؟ به خانواده خود نامه ای نوشت و گفت: منتظر من نباشید،
من تا انتقام خون این شهیدان را نگیرم، نمی آیم.
 سرانجام در تاریخ 1365/11/3 در منطقه شلمچه، بر اثر اصابت خمپاره، ندای حق را
لبیک گفت و به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد و پیکر پاک و مطهرش در مزار شهدای
کله بست به خاک سپرده شد.
فرازهایی از وصیتنامه شهید 
 ای بنیانگذار انقلاب اسلامی، خمینی کبیر! که مانند ناخدا کشتی انقالب را هدایت می
کنی؛ هیچ باکی از دشمن نداری؛ همچنان به پیش می روی و ما نیز در این کشتی نجات
نشسته ایم و گوش به فرمان ناخداییم تا سدهای عظیمی را که مانع حرکت کشتی می
گردد، به یاری خداوند و هوشیاری ناخدا، با گرانقدر ترین گوهر خود که جان می باشد
در هم بشکنیم و پیش برویم.
 پدر عزیزم! برسر قبرم ننویسید جوان ناکام که من به کام خود رسیدم، در شهادتم
گریان نشوید که دشمن خوشحال می گردد. برای امام حسین(ع) و یارانش اشک بریزید
که در سرزمین کربال به شهادت رسیدند. مادر عزیزم! امیدوارم توانسته باشم حقی که بر
گردنم داشتی و زحمات زیادی که از کودکی برایم کشیدی با شهادتم جبران کنم تا روز

قیامت شما را در مقابل مادر ساالر شهیدان، فاطمه زهرا (س) روسفید ببینم.
۹۵/۰۵/۱۰ موافقين ۰ مخالفين ۰
میثم میثم

نظرات  (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی